شبی مست رفتم اندر ویرانه ای
در کنار پنجره تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای
پسرک از سوز سرما میزند دندان به هم
دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای
پس از ان سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای
شبی مست رفتم اندر ویرانه ای
در کنار پنجره تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای
پسرک از سوز سرما میزند دندان به هم
دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای
پس از ان سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر