۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

طنزُالله !

آقا ی ِ خدا ، محرم مایید شما

اَلحق ُّ وَالاِنصاف ،خدایید شما

خوش بخت ترین عزیز عالم هستید

نه زاده شُدید و نه بزایید شما

یکتایی تان مشخص و شفاف است

چپ چشم بیان کند دو تایید شما !

از منّت خلق، بی نیازید ...چه لارج !

ای وَل ! که همیشه خود کفایید شما

نه مفلس و نه مریض و نه بیکارید

نه در صدد پخت غذایید شما

نه دل نگرانِ خواندن ذکر و نماز

نه مانده ی روزه ی قضایید شما !

هم عاشق و خوشگلید و هم با حالید

چشمت نزنم ،چه با صفایید شما

گر نقطه ی اسمتان بیاید پایین

هستید خدا ...ولی جدایید شما

از رگ ، به من ِ طنیز ، نزدیکترید

عینک دارم ، ولی کجایید شما ؟

هر جا که دَری به روی ما قفل شود

هی لطف نموده ، می گشایید شما

(البته همیشه هم چنین نیست ،چرا ؟

چون لطف به ما نمی نمایید شما !)

ای خوش به سعادت عموم ِ فُقرات !

زیرا که اجابت ِ دعایید شما

همواره به کار آفرینش مشغول

در طرح بشر چه بی خطایید شما

دروقت کشیدن دو چشم بادام

در چین و ژاپن ...در آسیایید شما

در طرح بلوند و چشم آبی ، یا سبز

در آن ور آب و اَروَ پایید شما !

هم فینگیلیش و فرانسوی می دانید

با ترک و عرب هم آشنایید شما

وقتی که شما خدای سعدی هستید

حتمن که خدای مغلایید شما !

هم خالق فاسدان و هم شیخانید

هم خالق پیر و بچه هایید شما

از غصه و شیطان و گنه آزادید

از بازی زندگی رهایید شما

همدرد تمام بینوایان هستید

این قلب کُزت را بنوایید شما

کفشان مرا که جنب مسجد کندم

شرمنده ...برای من بپایید شما

بی کسب مجوّز بنویسید کتاب

بی دلهره طنزی بسرایید شما

از مُردن و مرگ ، در امانید ، چه خوب

ما اهل فنا و لا فنایید شما

لا حول وَلا قُوَةَ اِلّا با تو

منظور از "تو " فقط شمایید ، شما

من مادّی و معنوییم ...پنجاه ،پنجاه

پس صد در صد خود ِ خدایید شما !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر